ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902 ) معتقد بود كه كارآفريني يك نوع تصميمگيري اجتماعي است كهتوسط نوآوران اقتصادي انجام ميشود و نقش عمدة كارآفرينان را اجراي فرآيند گستردة ايجاد جوامع محلي،ملي و بينالمللي و يا دگرگون ساختن نمادهاي اجتماعي و اقتصادي ميدانست.
ـ هربرتون ايوانز ( Herberton G.Evans ) (1957 ) معتقد بود كه كارآفرين وظيفه تعيين نوع كسب و كارموردنظر را بر عهده داشته و يا آن را ميپذيرد.
ـ ردليچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است كه كارآفرين در حالي كه مدير، سرپرست و هماهنگكنندهفعاليتهاي توليد است، برنامهريز، نوآور و تصميمگيرنده نهايي در يك شركت توليدي نيز ميباشد.
ـ مك كلهلند ( D.M,clelland ) (1961 ) معتقد بود كه كارآفرين كسي است كه «يك شركت (يا واحداقتصادي) را سازماندهي ميكند و ظرفيت توليدي آن را افزايش ميدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968 ) جنبة اصلي كارآفريني را همانا شناسايي و بهرهبرداري از كارهايفرصتطلبانه براي گسترش شركتهاي كوچكتر ميداند.
ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984 ) معتقد است كه كارآفرين فردي است كه جهت دستيابي به سود و رشد،شغلي را به وجود ميآورد و مديريت ميكند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988 ) در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدهاند كهكارآفرينان افرادي هستند كه قابليت مشاهده و ارزيابي فرصتهاي تجاري، گردآوري منابع مورد نياز و دستيابيبه ارزيابي حاصل از آن را داشته و ميتوانند اقدامات صحيحي را براي رسيدن به موفقيت انجام دهند.
ـ پيتردراكر ( P.draker ) (1985 ) معتقد است، كارآفرين كسي است كه فعاليت اقتصادي كوچك وجديدي را با سرمايه خود شروع مينمايد.
ـ ادي ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985 ) معتقدند كه كارآفرين فردي است كه مايل و قادر بهمخاطرهپذيري است و در عين حال ابزار توليدي و اعتباري را در هم ميآميزد تا به سود يا اهداف ديگريهمچون قدرت و احترام اجتماعي دست يابد.
ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنينگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب «نظامهايكارآفرينانه» در دهة 1990 مينويسند: كارآفرين يعني تركيب متفكر با مجري، كارآفرين فردي است كه فرصتارائه يك محصول، خدمات، روش و سياست جديد يا راه تفكري جديد براي يك مشكل قديمي را مييابد.كارآفرين فردي است كه ميخواهد تاثير انديشه محصول يا خدمات خود را بر نظام مشاهده كند.
ـ جفري تيمونز ( Jeffry Timmons ) (1990 ) درخصوص كارآفريني مينويسد: كارآفريني خلق و ايجاد بينشي ارزشمند از هيچ است. كارآفريني فرايند ايجاد و دستيابي به فرصتها و دنبال كردن آنها بدون توجه بهمنابعي است كه در حال حاضر موجود است. كارآفريني شامل، خلق و توزيع ارزش و منافع بين افراد، گروهها،سازمانها و جامعه ميباشد.
ـ ديويد مك كران ( D. Mckeran ) و اريك فلانيگان ( E.Flannigan ) (1996 ) كارآفرينان را افرادينوآور، بافكري متمركز، و به دنبال كسب توفيق و مايل به استفاده از ميانبرها ميدانند كه كمتر مطابق كتاب كارميكنند و در نظام اقتصادي، شركتهايي نوآور، سودآور و با رشدي سريع را ايجاد مينمايند.
:: برچسبها:
تعاریف کارآفرینی ,